1
دانشجوی دکترای روابط بین الملل دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکزی، تهران، ایران (نویسنده مسئول).
2
کارشناسی ارشد حقوق بین الملل
چکیده
با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، منطقه آسیای مرکزی و قفقاز با نوعی خلأ قدرت روبهرو شد. در این سالها با افزایش بهای نفت و تبلیغات گسترده غربیها با عنوان خزر، خلیجفارس دوم، اهمیت ژئواکونومیک این منطقه مطرح گردید؛ اما وجود رقابتهای قدرتهای بزرگ، سبب برانگیختن تحرکات و تحولات پساجنگ سرد در راستای افزایش نفوذ و تأثیرگذاری در این منطقه میشود که از سوی غرب میتوان به مصادیقی نظیر، گسترش ناتو به شرق، استقرار سپر دفاع موشکی آمریکا در شرق اروپا، جنگ بین روسیه و گرجستان در اوستیای جنوبی را اشاره کرد. در مقابل روسها که نظارهگر پیشروی آمریکا و ناتو در حیات خلوت و منطقه خارج نزدیک خود بودند، در راستای حفظ منافع ملی و توازن راهبردی خود، در عمل وارد رویارویی با آمریکا و ناتو شدند که برخی از کارشناسان از این رویارویی با عنوان جنگ سرد جدید یاد میکنند؛ بهعلاوه اینکه چین نیز برای جلب حمایت سیاسی، مالی و نظامی کشورهای منطقهای برای ایجاد جایگاهی سیاسی -اقتصادی در قفقاز به تکاپو افتاده است. مقاله پیش رو درصدد پاسخ به این سؤال اصلی است که حوزههای نفوذ سه قدرت چین، روسیه و آمریکا در منطقه قفقاز کداماند؟ فرض ما در این مقاله این است که رقابت آمریکا و روسیه و چین در منطقه قفقاز در سه حوزه سیاسی و اقتصادی و نظامی به کاهش امنیت در منطقه قفقاز و افزایش تضاد منافع منطقهای و فرامنطقهای منجر میشود که میتواند بحرانهای آینده این منطقه را رقم بزند.